در سالهای دهه 2010 تا 2025 مجموعهای از آمار و مطالعات نشان میدهند که شاخصهای سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و شهروندی نوجوانان و جوانان در ایالات متحده، بهویژه نسل «Z»، یا درجا زدهاند یا به طرز قابلتوجهی رو به وخامت نهادهاند. از افزایش اختلالات روانی و افکار خودکشی تا شیوع مصرف محصولات دخانیات الکترونیک، از گسترش دسترسی به محتوای جنسی و پورنوگرافی در سنین پایین تا نشانههای ضعف در سرمایه اجتماعی و مشارکت مدنی، مجموعه شواهد نشان میدهد که یک بحران نسلی در حال شکلگیری است. نظمی نو در این مجال، فراتر از توصیف علائم، این فرضیه را مطرح میکند که مجموعهای از سیاستهای کلان اقتصادی، ایدئولوژی لیبرالسازی بیحدّ و حصر در بازار و فرهنگ مصرفزدگی، همراه با نقش تعیینکننده پلتفرمهای بزرگ فناوری و شرکتهای رسانهای، به مثابه عوامل تسریعکننده «انحطاط نظم لیبرال» و ترویج هنجارهای ناسالم عمل کردهاند. 1 و 2 و 3

شواهد کمی؛ افول سلامت روانی و شیوع اضطراب گسترده
آمارهای رسمی مراکز بهداشتی آمریکا نشان میدهد که وضعیت سلامت روان دانشآموزان دبیرستانی در سالهای اخیر بحرانی شده است. در گزارشهای نظارتی (YRBSS) حدود ۴۰% دانشآموزان احساس غم یا ناامیدی مداوم را گزارش کردهاند و حدود ۲۰% به صورت جدی فکر خودکشی را مطرح نمودهاند؛ تقریباً ۹% نیز اقدام به آسیبزدن یا تلاش برای خودکشی کردهاند؛ اعدادی که باید از منظر سلامت عمومی بسیار هشداردهنده در نظر گرفته شوند. این روندها با تحلیلهای متاآنالیز و مقالات علمی که رابطه همبسته بین استفاده شدید از شبکههای اجتماعی و افزایش علائم درونریز افسردگی و اضطراب (depression/anxiety) را گزارش کردهاند، همسوست. گرچه اثبات علیت مستقیم این قضیه پیچیده و طولانی میباشد، لیکن همبستگی و مسیرهای مکانیکی (اختلال خواب، مقایسه اجتماعی، کمشدن تعامل حضوری) به خوبی استناد و انطباق آن را نشان میدهند.4 و 5
رفتارهای پرخطر، موارد مخدر و سلامت جسمانی
در کنار اختلالات روانی، شاخصهای سلامت جسمانی نوجوانان نیز زنگ خطر را به صدا درآوردهاند. شیوع چاقی نوجوانان روند رو به بالایی داشته و نزدیک به یکپنجم کودکان و نوجوانان را دربر میگیرد. همچنین از سوی دیگر، استفاده از سیگارهای الکترونیکی میان دانشآموزان دبیرستانی در برخی سالها دو رقمی گزارش شده که پیامدهای تنفسی و وابستگی به نیکوتین شدید را آن هم در این بازه سنی به همراه دارد. افزون بر این، بحران مسمومیتها و مرگومیر ناشی از مواد مخدر (به ویژه مواد افیونی و پس از آن مواد مخدر صنعتی) طی چند سال اخیر به شدت افزایش یافته است. این ترکیب مشکلات جسمی و روانی نمایانگر آسیبپذیری عمیق نسل جوان آمریکایی در برابر «محصولات اعتیادآور بازارمحور» به شمار میآید.6 و 7 و 8
فرهنگ دیجیتال، الگوریتمها و اقتصاد توجه
یکی از بارزترین روایتهایی که در توجیه وضعیت فعلی مطرح شده، تمرکز بر نقش شرکتهای بزرگ فناوری و الگوریتمهای کسب «توجه» کاربران به ویژه در ایالات متحده است. اسناد داخلی شرکتهایی مانند فیسبوک (متا) که توسط رسانههای معتبر افشا شده، نشان میدهد این پلتفرمها از سالها پیش از آسیبهای احتمالی محصولاتشان بر سلامت روان نوجوانان آگاه بودهاند، اما توازن منافع تجاری (زمان ماندگاری و میزان مشارکت) و حفاظت کودکان برقرار نشده است. پیامد این وضعیت الگوریتمهایی است که محتوای تند و زننده، مقایسههای بدن و فیزیک، و محتوای جنسی یا خشونتآمیز را تشدید میکنند و از سویی امکان مواجهه زودهنگام کودکان با محتوای مضر را افزایش میدهند. این حقیقت که نهادهای قانونگذاری و خود شرکتها تاکنون نتوانسته یا نخواستهاند سازوکاری مؤثر برای محافظت دربرابر آن ایجاد کنند، بخشی از «فشار ساختاری» بر نسل جوان را افشا میکند.9 و 10 و 11
تحولات مدنی و افول سرمایه اجتماعی
مطالعات کلاسیک و معاصر روندی پیوسته از کاهش مشارکت مدنی، اعتماد عمومی و «سرمایه اجتماعی» به ویژه در میان نوجوانان آمریکایی را نشان میدهند. نوجوانان و جوانان امروز کمتر در تشکلهای سنتی، کلیساها و انجمنها فعالاند؛ این کاهش پیوندهای اجتماعی حضوری، روندهای تقویتکننده انزوای اجتماعی و کاهش تسهیم ارزشها را به دنبال دارد؛ حالتی که یک رژیم اجتماعی لیبرال بازارمحور را در برابر وسوسههای مصرفگرایی و فردگرایی افراطی آسیبپذیر میسازد. همزمان، مطالعههایی که «کاهش رفتارهای بالغ» (مثل رانندگی، کار پارهوقت، و …) را گزارش کردهاند نشان میدهد که جوانان امروز مسیرهای رشد اجتماعی متفاوتی را طی میکنند که پیامدهای بلندمدت آن هنوز در حال تبلور است. 12 و 13
فرهنگ؛ پورنوگرافی، سکشوالیزاسیون و آموزش ناکافی
دسترسی آسان و رایگان به محتوای جنسی و پورنوگرافی آنلاین؛ مواجهه زودهنگام کودکان با این محتوا و فقدان آموزش جنسی جامع و مبتنی بر سلامت، ترکیبی خطرناک محسوب میشود. مرور نظاممند مطالعات نشان میدهد که مواجهه جوانان با پورنوگرافی با پیامدهایی نظیر سن زودهنگام فعالیت جنسی، انتظارات غیرواقعی از روابط و مسائل سلامت روانی همبسته است. این روند وقتی با الگوریتمها و بازارهایی که محتوای جنسی تجاری را ترویج میکنند ترکیب میشود، موجب ترویج «فرهنگ روابط ناسالم» میگردد. فرهنگی که در تضاد با تربیت اخلاقی مبتنی بر اخلاقیات و مسئولیتپذیری شناخته میشود.13 و 14


ریشههای ساختاری؛ سیاستگذاری اقتصادی، نابرابری و «نسل بدهکار»
علاوه بر عوامل فرهنگی و فناوری، ساختارهای اقتصادی نقش مهمی دارند. سالها سیاستگذاری مالی و آموزشی که منجر به افزایش هزینه دانشگاه، گسترش بدهی دانشجویی و محدودیت دستیابی به مسکن و اشتغال پایدار شده، بار سنگینی بر دوش نسلهای جوان نهاده است. تحلیلهای مؤسسات معتبری مانند بروکینگز، فدرال رزرو و سازمانهای پژوهشی نشان میدهند که بدهی و عدماطمینان اقتصادی جوانان، چشمانداز تأخیر در تشکیل خانواده، مشارکت سیاسی متفاوت و فشار روانی را تشدید میکند. بنابراین، این ادعا که «نهادها و سیاستهای لیبرال بازارمحور» در تشدید شرایط نامساعد نسلی نقش داشتهاند با شواهد اقتصادی همپوشانی دارد.16 و 17
چشمانداز سیاسی؛ افول نظم لیبرال از دل بحران نسلی
بحران عمیق اجتماعی و اخلاقی نسل جدید در ایالات متحده را نمیتوان صرفاً به تغییرات فرهنگی یا ظهور فناوریهای جدید فروکاست؛ بلکه این بحران، انعکاسی مستقیم از تناقضهای درونی نظم لیبرال آمریکایی محسوب میشود. لیبرالیسم در روایت آمریکایی خود، از یک سو شعار آزادی فردی، برابری فرصتها و کرامت انسانی سر میدهد، و از سوی دیگر در عمل تحت سلطه منطق بازار افسارگسیخته و تصمیمگیریهای دولتهایی قرار دارد که بیش از آنکه به سلامت اجتماعی نسل آینده بیندیشند، به منافع شرکتهای بزرگ و حفظ موقعیت ژئوپولیتیکی خود اهمیت میدهند. همین دوگانگی است که امروز به شکل بحران اخلاقی و هویتی در میان نوجوانان و جوانان این کشور بروز کرده است. 18
اقتصاد بدهکارساز و ناامنی نسلی
ایالات متحده همواره بر برابری فرصتها به عنوان رکن هویتی خود تأکید داشته است، اما سیاستهای اقتصادی و آموزشی دولتهای مختلف در چهار دهه گذشته دقیقاً بر خلاف این شعار عمل کردهاند. جوانان آمریکایی امروز، لقب «نسل بدهکار» به خود گرفتهاند؛ بدهی دانشجویی از مرز ۱.۷ تریلیون دلار گذشته و بخش بزرگی از فارغالتحصیلان را برای سالهای طولانی زیر فشار بازپرداخت وامها نگه میدارد. این فشار مالی نهتنها مانع تشکیل خانواده، خرید مسکن و ثبات شغلی میشود، بلکه احساس بیعدالتی و بیآیندگی را در میان نسل Z و میلنیالها پررنگ میکند. بدین ترتیب، لیبرالیسم آمریکایی که وعده آزادی اقتصادی میداد، در عمل آینده جوانان را گروگان نظام مالی و بانکی کرده است.
از سوی دیگر، سیاستهای تساهلگرایانه دولت آمریکا در برابر شرکتهای فناوری و رسانههای اجتماعی نشاندهنده اولویت دادن به بازار بر سلامت عمومی به شمار میآید. دولتها در واشنگتن بارها از تنظیم مقررات جدید در برابر الگوریتمهای مضر فیسبوک و اینستاگرام شانه خالی کردهاند؛ در حالی که همانطور که اشاره شد، اسناد افشاشده نشان میدهد این شرکتها به خوبی از اثرات مخرب بر سلامت روان نوجوانان آگاه بودهاند. نتیجه این مماشات، به گسترش افسردگی، اضطراب، و بحران هویت در میان جوانان برمیگردد. دولت آمریکا با شعار آزادی بیان، در واقع آزادی بیقیدوشرط بازار دادهها را تضمین کرده و به قیمت نابودی روان نسل جوان، منافع کمپانیهای تکنولوژیک را حفظ کرده است.
سیاستهای متناقض در قبال سلامت عمومی
تناقضهای نظم لیبرال در حوزه سلامت عمومی نیز آشکار است. از یک طرف، نهادهای دولتی میلیاردها دلار صرف مبارزه با بحران رواج مصرف مواد مخدر کردهاند، اما همان دولتها دههها پیش مجوزها و یارانههایی به شرکتهای داروسازی اعطا کردند که عامل اصلی شیوع اعتیاد به مواد افیونی بودند. به همین ترتیب، دولت ایالات متحده آمریکا در ظاهر نشان میدهد که با مصرف دخانیات مبارزه میکرده، اما در عمل به صنایع نیکوتین و مواد اعتیادآور اجازه دادهاند آزادانه نسل نوجوان را هدف قرار دهند. این تناقضهای آشکار نشان میدهد که منطق سرمایه و لابیهای ابرشرکتهای آمریکایی یا چندملیتی همواره بر منطق سلامت اجتماعی غلبه داشته است.
فروپاشی نهادهای میانجی و تضعیف سرمایه اجتماعی
لیبرالیسم آمریکایی بر فردگرایی افراطی بنا شده است؛ نتیجه آنکه نهادهایی چون خانواده، انجمنهای مدنی، و سازمانهای دینی که زمانی حامل ارزشها و هویت مشترک بودند، به حاشیه رانده شدهاند. مطالعات متعدد نشان میدهد که میزان مشارکت جوانان در کلیساها، گروههای داوطلبانه و فعالیتهای مدنی به شدت کاهش یافته و در مقابل، زمان صرفشده در محیطهای دیجیتال افزایش یافته است. این خلأ نهادی موجب شده جوانان در فضایی بیپشتوانه به لحاظ ارزشی رشد کنند و در برابر فرهنگ مصرفی و رسانهای بیدفاع باقی بمانند.19

تصویر: طبق آمارهای افکارسنجی موسسه پیو در سال 2025، اعتقادات مذهبی در نسل جوان آمریکا، با 28 درصد کمترین میزان را به خود اختصاص داده است.

تصویر: بررسیهای موسسه پیو در سال 2025 نشان میدهد که تغییرات در عرصه اعتقادات مذهبی در میان جوانان و نوجوانان آمریکایی زیاد بوده و اکنون 45 درصد از خانوارهای آمریکایی میگویند که فرزندانشان تقریباً در هیچ مراسم مذهبی شرکت نمیکنند.

تصویر: نتایج افکارسنجی و بررسیهای موسسه پیو در سال 2025 حاکی از فاصله بسیار زیاد در زمینه اعتقادات مذهبی بین نسل جوان و افراد با سن بالاتر آمریکایی است.
پیامدهای سیاسی؛ بحران مشروعیت نظم لیبرال
نسل جوان آمریکا در مواجهه با ترکیبی از فشارهای روانی، اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است. همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا اکنون مشروعیت نظم لیبرال آمریکایی به چالش کشیده شود. چگونه میتوان از آزادی و برابری فرصتها سخن گفت، در حالی که جوانان یا گرفتار بدهیاند یا اسیر افسردگی ناشی از رسانههای اجتماعی و اعتیادهای نوین؟ چگونه میتوان از اخلاق عمومی سخن گفت، وقتی نهادهای سیاستگذاری به جای حمایت از خانواده و جامعه، منافع شرکتهای بزرگ فناوری، داروسازی و مالی را در اولویت قرار دادهاند؟ این تناقضها، نه ضعفهای مقطعی، بلکه نشانههای افول ساختاریاند: لیبرالیسم آمریکایی با دستان خودش بنیانهای نسلی را ویران کرده است. این بحران نسلی بزرگترین تهدید برای استمرار هژمونی آمریکا در جهان میباشد، زیرا جامعهای که نسل آیندهاش را از دست بدهد، دیگر توان بازتولید قدرت و هویت خود را نخواهد داشت.
مرگ طبقه متوسط و افول رویای آمریکایی
بدون دیدگاه