قطعنامه‌ای برای جنگ

عملیات گروه‌های تروریستی صهیونیستی در فلسطین پس از 1947: با تمرکز بر اقدامات پاکسازی قومی

بررسی دوره پس از سال 1947 در خصوص مسئله تاسیس کشور اسرائیل و اخراج فلسطینیان با استفاده از زور، بسیار مهم است. گروه‌های مختلف شبه‌نظامی اسرائیلی، از جمله هاگانا ، ایرگون ، و پالماچ ، نقش مهمی در آنچه بسیاری از مورخان به عنوان «پاکسازی قومی در فلسطین» توصیف می‌کنند، ایفا کردند. این مقاله به بررسی عملیات‌ها و جنایاتی می‌پردازد که پس از سال 1947 در فلسطین رخ داده‌اند، و شیوه عمل و روش‌های به کار رفته توسط این گروه‌ها را در تلاش برای کنترل سرزمینی ارزیابی می‌کند.

اخراج فلسطینی ها

زمینه تاریخی

در اواخر دهه 1940، سرزمین فلسطین به یک میدان نبرد پیچیده تبدیل شده بود که در آن تنش بین شهرک نشینان یهودی مورد حمایت رهبران جنبش صهیونیستی، و مردم بومی فلسطین رو به افزایش بود. رویدادهای کلیدی، مانند تصمیم بریتانیا برای خروج از فلسطین و طرح تقسیم 1947 سازمان ملل متحد، زمینه را برای یک درگیری خشونت‌آمیز و اقدامات جنایتکارانه صهیونیست‌ها فراهم کرد که جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 نقطه اوج آن است. «قطعنامه تقسیم » سازمان ملل متحد در 29 نوامبر 1947 با هدف ایجاد کشورهای جداگانه یهودی و عربی تصویب شد. با این حال، رهبری اعراب این طرح را رد کرد و در عوض بر حفظ فلسطین واحد پافشاری نمود. در ادامه، درگیری‌های مسلحانه بین دو طرف آغاز شد که منجر به اتخاذ رویکرد اخراج سیستماتیک فلسطینی‌ها از خانه هایشان از طرف رژیم صهیونیستی گردید.

مراحل اولیه پاکسازی قومی

پس از تصویب قطعنامه تقسیم، درگیری‌ها به سرعت تشدید شد. در اوایل دسامبر 1947، مجموعه‌ای از حملات گروه‌های مسلح یهودی شروع به هدف قرار دادن روستاها و محله‌های فلسطینی کرد. گزارش‌ها حاکی از آن است که این حملات اولیه در تلافی اعتراضات فلسطینی‌ها علیه اقدامات سازمان ملل بود و آنقدر شدید بود که حدود 75000 فلسطینی را آواره کرد. مقدمات و زمینه پاکسازی قومی فلسطینیان بومی، طی یک برنامه ریزی دقیق از سوی صهیونیست‌ها فراهم شده بود. عنوان استراتژی نظامی اصلی آن‌ها در این رابطه، «طرح دلتا » بود که در مارس 1948 تصویب شد، و چگونگی کنترل مناطق و تخلیه ساکنان عرب فلسطینی در آن مشخص شده بود. براساس این طرح، رویکرد نظامی صهیونیست‌ها از پاکسازی قومی تمام و عیار و کامل همه مناطق به حملات دقیق و تصاحب مراکز شهری و نقاط استراتژيک تغییر کرد.

بررسی‌های اطلاعاتی قبلی و ارزیابی منطقه

آغاز حملات وحشیانه صهیونیست‌ها البته صرفاً واکنشی به اعتراضات فلسطینی‌ها نبود. قبل از شروع حملات، گروه‌های شبه نظامی اسرائیلی به جمع آوری اطلاعات در راستای ارزیابی روستاها و مناطق شهری فلسطینی پرداختند. پرسنل اطلاعاتی صهیونیستی، ازجمله اعضای گروه‌های شبه نظامی یهودی، شناسایی‌های دقیقی جهت ترسیم محیط سیاسی- اجتماعی و جمعیت شناسی بومیان فلسطینی انجام دادند. آن‌ها اطلاعات مفصلی را گردآوری کردند که مشخصات توپوگرافی، منابع محلی، و سطوح تقابل در میان اعراب در مناطق مختلف را به صورت مستند مشخص کرده بود.
برای مثال، پالتی سلا ، یک افسر اطلاعاتی، مشاهده کرد که شهرک‌های یهودی مستحکم و سنگربندی شده‌اند در حالی که روستاهای فلسطینی عمدتاً بدون تغییر باقی مانده‌اند، که نشان‌دهنده اختلافی آشکار در زمینه آمادگی برای مقابله با درگیری‌های قریب‌الوقوع میان طرفین بود. گزارش‌های او حاکی از وضعیت عادی زندگی در میان فلسطینی‌ها بود که صهیونیست‌ها را به این نتیجه می رساند که آن‌ها اصلا آماده مقابله با تهدید پیش رویشان نیستند تهدیدی که نمایانگر ماهیت خشک و از طرفی برنامه ریزی شده هجوم قریب الوقوع صهیونیست‌ها بود. درواقع، وضعیت ‌شهرک‌نشین‌های صهیونیست و در مقابل روستاها و شهرهای محل زندگی فلسطینیان به خوبی نشان‌دهنده آمادگی و طرح قبلی صهیونیست‌ها برای آن حملات وحشیانه و پاکسازی قومی است.

زمین

روش‌های مورد استفاده

عملیات‌های پاکسازی قومی خود شامل مجموعه‌ای از عملیات‌های نظامی هماهنگ و همچنین اقدامات تروریستی هدفمند بود. نیروهای نظامی صهیونیست به طور سیستماتیک روستاها و محله‌های فلسطینی را یکی پس از دیگری اشغال می کردند و اغلب، خانه‌ها را ویران می کردند و ساکنان آن‌ها را به زور بیرون می کردند. به طورکلی، اخراج دسته جمعی فلسطینیان از طریق تهاجمات نظامی سریع که اغلب با انتقام جویی خشونت‌آمیز از طرف ‌شهرک‌نشین‌های صهیونیست همراه بود، اجرا شد. در این راستا، به عنوان مثال، مواردی از کشتار وحشیانه در مکآن‌هایی مانند «دیر یاسین» انجام شد که در آن‌ها بسیاری از فلسطینیان بی‌دفاع به قتل رسیدند و بازماندگان هم مجبور به فرار شدند.
گزارش‌های مربوط به آن دوران، استراتژی ازقبل طراحی شده‌ای در راستای ایجاد جمعیتی «کاملا یهودی» و قتل عام مابقی ساکنین را فاش می کند. در این خصوص، به عنوان مثال گروه‌های تروریستی مانند هاگانا، پالماچ و ایرگون طی عملیاتی که هدف آن نه مواضع نظامی، بلکه تنها مناطق غیرنظامی بود، دست به ویرانی و کشتار گسترده‌ای زدند. با پیشروی این نیروها در مناطق مختلف، شهرها و روستاهای زیادی به طور کامل از نقشه پاک شدند، و مشخص شد که اجرای این سلسله عملیات‌های تروریستی درراستای پاکسازی قومی که به دنبال بی‌ثبات‌سازی سکونت و به معنای واقعی، «آواره ساختن» بومیان فلسطینی بود، با موفقیت به انجام رسیده است.

گروه‌های تروریستی فعال در پاکسازی قومی مردم فلسطین در آن دوره

گروه ایرگون، که به طور رسمی با نام «سازمان نظامی ملی » شناخته می‌شود، در سال 1931 تأسیس شد و به عنوان یکی از مهم ترین گروه‌های شبه نظامی و تروریست صهیونیستی در سال‌های اولیه حملات اسرائیل برای ایجاد کشور ظاهر شد. عملیات این سازمان در اواخر دهه 1930، به ویژه در پاسخ به سیاست‌های بریتانیا و مقاومت اعراب محلی، تشدید شد. نقطه عطف تاریخی گروه ایرگون سال 1946 و زمانی بود که آن‌ها «هتل کینگ دیوید » در اورشلیم، که مقر اداری بریتانیایی‌ها در فلسطین بود را بمب کردند. این عملیات منجر به کشته شدن 91 نفر از جمله نیروهای انگلیسی و البته عرب‌ها شد. تاکتیک‌های مورد استفاده ایرگون، که اغلب متکی به استفاده از خشونت زیاد به منظور ایجاد فشار برای تغییرات سیاسی بودند، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. درواقع، منتقدان کارهای آن‌ها را خشونت‌های بی رویه‌ای که جان غیرنظامیان زیادی را در معرض خطر قرار می‌داد تشخیص داده و آن را محکوم کرده‌اند.
گروه لیهی نیز که به دار و دسته اشترن هم شناخته می‌شدند، گروه شبه نظامی دیگری بود که از ایرگون جدا شد و هدف آن اقدام فوری علیه مقامات بریتانیایی در فلسطین پس از جنگ جهانی دوم بود. این سازمان که در سال 1940 توسط آوراهام اشترن تأسیس شد، رویکردی رادیکال‌تر و ایدئولوژیک‌تر را اتخاذ کرد و اغلب اقداماتی خشونت‌آمیز را به نحوی آشکار علیه اهداف مختلف از جمله نظامیان بریتانیا انجام می‌داد. یکی از بدنام ترین عملیات‌های انجام شده توسط لیهی، ترور لرد موین ، وزیرمختار دولت بریتانیا در خاورمیانه در سال 1944 بود. این ترور بخشی از یک کارزار گسترده تر برای تضعیف اقتدار بریتانیا در فلسطین بود که شامل حملاتی به سربازان و امکانات ارتش انگلیس نیز می‌شد. با تشدید تنش‌ها در دوره قبل از تأسیس اسرائیل، لیهی به طور موقت با ایرگون متحد شد تا مجموعه‌ای از حملات هماهنگ را علیه بریتانیایی‌ها ترتیب دهند که در سال 1948 و در بحبوحه مقاومت شدید فلسطینیان و درگیری‌های منطقه‌ای گسترده تر، با تشکیل یک کشور جدید یهودی به اوج خود رسید. ایرگون و لیهی هر دو نقش مهمی را نه تنها در شکل دادن به تاکتیک‌های نظامی مورد استفاده در یشوف (‌شهرک‌نشین‌های صهیونیستی)، بلکه در تأثیرگذاری بر درک نظام بین‌الملل از واقعیات سیاسی موجود در فلسطین پس از جنگ نیز ایفا کردند. درواقع آن‌ها با استفاده از زور و ترور خواسته‌های خود را حتی به انگلیسی‌ها و نیروهای بین المللی انتقال می‌دادند.
پالماچ، دیگر گروه شبه نظامی مهم در جنبش صهیونیستی بود و نقش کلیدی در رویدادهای منتهی به وقایع «روز نکبت» فلسطین و جریانات سال 1948، که منجر به پاکسازی قومی گسترده اعراب محلی شد، ایفا کرد. این گروه که در ابتدا برای کمک به بریتانیا در طول جنگ جهانی دوم تشکیل شد، تمرکز خود را به سمت فلسطینیان پس از جنگ تغییر داد و درگیر خشونت سیستماتیک علیه آن‌ها شد. در طول دوره حساس پس از طرح تقسیم سازمان ملل در اواخر سال 1947، واحدهای پالماچ عملیات‌های نظامی متعددی را با هدف آواره کردن جوامع فلسطینی انجام دادند. گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهند که چگونه آن‌ها با خشونت هرچه تمام به روستاها و مناطق مسکونی حمله می‌کردند، ساکنان آنجا را می‌کشتند، و از طریق تاکتیک‌های خشونت‌آمیز مورد استفاده خود ترس را به آن‌ها القا می‌کردند، و در نهایت موجب تسهیل گسترش سرزمینی دولت تازه‌تشکیل اسرائیل می‌شدند. اقدامات پالماچ نه تنها شامل تقابل مستقیم و آشکار علیه مردم محلی می‌شد، بلکه از طریق برخی عملیات‌های مخفیانه در مناطق روستایی هم به پیش می‌رفت، که منجر به ریشه‌کن کردن و آواره سازی هزاران فلسطینی و تخریب روستاهای آن‌ها شد و چشم‌انداز جمعیتی منطقه را برای همیشه تغییر داد.
عملیات‌های تروریستی پالماچ نمونه راهبرد گسترده‌تر رهبران صهیونیست در عرصه پاکسازی قومی ساکنان فلسطین است. اقدامات این گروه اغلب شامل حملات وحشیانه، از جمله قتل عام «دیر یاسین» ، که در آن بیش از صد فلسطینی کشته شدند، و وحشتی را به وجود آورد که منجر به فرار اکثریت آن‌ها از مناطق اطراف شد، می‌شود. بسیاری از فلسطینی‌ها زودتر از حمله آن‌ها از خانه‌های خود فرار می‌کردند و از ترس جان خود، آنجا را ترک کردند، زیرا این نیروهای اسرائیلی ترس و وحشتی را به راه‌انداختند تا مطمئن شوند که به اهداف توسعه طلبانه خود می‌رسند. تاکتیک‌هایی که پالماچ به کار می‌برد، در آن دوره با استراتژی نظامی کلان اسرائیل هم بی ربط نبود، از این جهت که آن‌ها فقط به دنبال تسخیر سرزمین نبودند، بلکه به دنبال ریشه‌کن کردن جمعیت بومیان فلسطینی بودند. میراث اقدامات وحشیانه آن‌ها عمیقاً در حافظه فلسطینی‌ها نقش بسته و یادآور خاطرات فقدان و آوارگی است که آورده پیدایش دولت اسرائیل بود.
هاگانا، از جمله سازمآن‌های شبه نظامی اولیه جوامع یهودی ساکن در فلسطین در دوران قیمومیت بریتانیا بود، که عملیات‌های متعددی را علیه مردم بومی فلسطین انجام داد، به ویژه پس از طرح تقسیم سازمان ملل در سال 1947. مشخصه این عملیات‌ها خشونت قابل توجه، جهت ارعاب و اخراج اجباری ساکنان فلسطینی از خانه هایشان بود. گزارش‌ها حاکی از آن است که تشدید تنش‌ها از سوی این گروه، حتی منجر به بروز یک سری اقدامات نظامی سازمان یافته از جمله استفاده از جنگ روانی با هدف ایجاد ترس در میان جوامع فلسطینی شد. عملیات‌های هاگانا فقط محدود به اقدامات نظامی نبود. این عملیات‌ها همچنین شامل رویکردهای نظام‌مند مانند تخریب روستاهای فلسطینی، دستور اخراج و حملات خشونت‌آمیز تروریستی بودند که هدف آن‌ها تسهیل اسکان یهودیان و کنترل بر سرزمین‌های اشغال شده بود. از جمله مواردی که در تحلیل‌های تاریخی ذکر شده، محاصره محله‌های اعراب در حیفا است، جایی که نیروهای نظامی صهیونیست از توپخانه و ابزارهای دیگر برای گلوله باران مناطق عرب نشین استفاده کردند و منجر به وحشت و مهاجرت گسترده در میان ساکنان فلسطینی شد. تاکتیک‌های آن‌ها شامل ترکیبی از حملات مستقیم همراه با شیوه‌های فریبنده بود، که طی آن نیروهای هاگانا خود را به شکل فلسطینی‌ها درمی آوردند و به صورت پنهانی اقدام به عملیات‌های تروریستی خشونت‌آمیز می‌کردند و بی اعتمادی، بی ثباتی و ترس را در جوامع عرب افزایش می‌دادند.

گروه ها
گروه ها

درمجموع، اقدامات گروه‌های شبه نظامی اسرائیل از سال 1947 به بعد در همان موج اول، منجر به آواره شدن بیش از 700.000 فلسطینی شد که اساساً چشم‌انداز جمعیتی و سیاسی منطقه را تغییر داد. رخ دادن این مرحله از پاکسازی قومی همچنان یک موضوع مناقشه برانگیز و حل نشده باقی مانده است و امروزه به طور قابل توجهی در زمینه مسئله اسرائیل و فلسطین مطرح است. برخی از مورخان مانند «ایلان پاپه» ضمن تحقیق و بررسی فراوان درباره این مسئله، توانسته «روز نکبت» و به طورکلی وقایع 1948 در راستای پاکسازی قومی مردم فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی را که به اشتباه از سوی برخی منابع و مورخین صهیونیست به عنوان «جنگ استقلال» معرفی شده است را به طور حقیقی بازنمایی کند. اینگونه بررسی‌های مستند و دقیق از وقایع تاریخی در فلسطین به دریافت درکی صحیح از رویدادهای جاری نیز کمک می‌کند. درواقع، اینگونه، مشخص می‌شود که ظلم و وحشی‌گری صهیونیست‌ها ریشه‌ای عمیق دارد و از همان ابتدا رویکرد مطلق آن‌ها علیه مردم بومی فلسطین بوده است. این عملیات‌ها سنگ بنای آنچه به عنوان پاکسازی قومی در جریان نکبت 1948 توصیف می‌شود، هستند. با انتقال هاگانا به ارتش رسمی اسرائیل، دستور کار آن‌ها به حذف راهبردی فلسطینی‌ها که مانعی بر سر راه تأسیس یک کشور یهودی تلقی می‌شدند، تغییر کرد. سوابق تاریخی نشان می‌دهد که بر اساس طرح‌های کلان نظامی مانند «طرح دلتا»، هاگانا مجاز به تخریب روستاهایی شد که مقاومت می‌کردند، و عملاً تمام فلسطینی‌ها در مناطق مورد هدف را ریشه‌کن و آواره کرد.

اطلاعات جمع آوری شده در مورد پاکسازی‌های قومی در روستاهای فلسطینی برنامه ریزی دقیقی را نشان می‌دهد، که در آن، گروه‌های صهیونیست ضمن کسب آمادگی‌های جامع به ارزیابی جمعیت محلی، و وابستگی‌های سیاسی و احتمال هرگونه مقاومت از سوی آن‌ها می‌پرداخته‌اند. تأثیر این عملیات‌ها عمیق بود و تقریباً 800.000 فلسطینی را تا اواسط سال 1948 آواره کرد و منجر به شکل گیری بحران انسانی شد که پیامدهای ماندگاری بر هویت فلسطینی و چشم‌انداز سیاسی- اجتماعی منطقه داشت. جنایات مرتکب شده از سوی این گروه در این دوره عمدتاً توسط مورخان و مدافعان حقوق بشر به عنوان نمونه‌های بارز پاکسازی قومی در نظر گرفته می‌شود که همواره موضوع بحث‌‌های تاریخی و مسئوولیت این پاکسازی‌ها در زمینه روابط اسرائیل و فلسطین بوده است.

نکات باقی‌مانده

پاکسازی قومی در جریان درگیری 1948: در آثار ایلان پاپه، به صورت مستند ذکر شده است که فرماندهان نظامی و گروه‌های شبه نظامی صهیونیستی، از جمله باند ایرگون و اشترن، درکنارهم، مسئول اخراج سیستماتیک فلسطینیان در جریان درگیری‌های 1948 بوده‌اند. پاپه درباره نحوه اجرای عملیات نظامی این گروه‌ها که منجر به پاکسازی تمامی روستاهای فلسطینی شد، مباحث خوبی را مطرح می‌کند. به عنوان مثال، فرماندهان نظامی منطقه‌ای از ارتش رژیم صهیونیستی مانند موشه کالمان و موشه کارمل به ترتیب در عملیات‌های پاکسازی قومی وحشیانه در صفد و الجلیل شرکت داشتند. درواقع، پاپه معتقد که این اقدامات نه تنها باید به مثابه زمینه سازی برای ایجاد یک کشور و استقرار جمعیت یهودیان تلقی شود، بلکه باید به عنوان جنایتی رسمی علیه جمعیت بومی فلسطین نیز مورد بررسی قرار گیرد.
شجاعت مدافعان فلسطینی: مورد دیگری که در این خصوص قابل توجه است، مقاومت شجاعانه فلسطینی‌ها درمقابل که علیرغم شکست نهایی و عدم موفقیت در میدان، تمام تلاش خود را کردند تا از روستاها و خانه‌های خود دفاع کنند. در مواردی ذکر شده است که گروه‌هایی از مردان فلسطینی در مناطقی مانند رامیش و دیرالقاسی در برابر حملات شدید سربازان مسلح اسرائیل ایستاده‌اند و دفاع کرده‌اند. این روایت تاکید می‌کند که این اقدامات شجاعانه همراه با مقاومت سرسختانه، اغلب با نیروی بسیار زیاد مواجه می‌شد و عمق جنایات صهیونیست‌ها را افزایش می‌داد، اما آن‌ها از این بابت ابایی نداشتند.
رفتار غیرانسانی در اردوگاه‌ها: درباره رویکرد پس از اخراج فلسطینیان اسیر در اردوگاه‌ها صحبت می‌کند، جایی که آن‌ها با شرایط بسیار بد و رفتار وحشیانه مواجه بودند و اغلب توسط نیروهای سابق ایرگون و باند اشترن که دوباره به عنوان نگهبان این اردوگاه‌ها تعیین شده بودند، مورد اذیت و آزار قرار می‌گرفتند. تنها در یک مورد، یک افسر سابق گروه هاگانا به نام یسکا شادمی به جرم قتل در محل همین اردوگاه‌ها مجرم شناخته شد که خود نشان‌دهنده الگوی گسترده تر خشونت این تروریست‌ها علیه اسیران فلسطینی است.
خشونت و تبعیض مداوم علیه شهروندان فلسطینی: در کتاب «فلسطینی‌های فراموش شده » آمده است که شهروندان فلسطینی در اسرائیل از همان دوره، همواره و به طور مستمر مورد تبعیض و خشونت قرار گرفته‌اند. مثلا، در مواردی مثل تیراندازی به غیرنظامیان فلسطینی بدون هرگونه دلیل خاصی، همواره به صورت سیستماتیک صهیونیست خاطی مورد تبرئه قرار گرفته است؛ یا به ندرت کسی درباره مرگ شهروندان فلسطینی که به وضوح ناشی از اقدامات پلیس رژیم بوده است خود را ملزم به پاسخگویی می‌داند.
تاکتیک یگان‌های‌ مخفی : در کتاب «فراتر از اشغال » به تفصیل آمده است که برخی یگآن‌های نظامی اسرائیلی موسوم به «مستعربین » با به تن کردن لباس غیر نظامیان عرب در عملیات‌هایی شرکت می‌کردند که اغلب منجر به ترور فلسطینی‌ها می‌شد. این واحدها با خودمختاری قابل‌توجهی عمل می‌کردند و مسئول قتل‌های غیرقانونی متعددی بودند، که حاکی از گستردگی فعالیت‌های جنایتکارانه آن‌ها علیه جمعیت بومی فلسطین است
.

خانهخدماتفروشگاهتماس